به خیابان نرو، از آن بالا نرو، مواظب باش، می شکند. اینها کلماتی هستند که اغلب والدین باید نظایر آن را بارها و بار ها تکرار کنند. اما والدین بچه های مضطرب احتمالا نیازی به گفتن این حرف ها ندارند. در واقع ممکن است این بچه های مضطرب باشند که پدر و مادرشان را کنترل می کنند-« در را قفل کردی؟ آیا باک اتومبیل را پر کردی؟ آیا اجازه نامه مدرسه مرا فرستادی؟»بچه های مشوش به شدت محتاط هستند، بیش از اندازه به خطر فکر میکنند و دامن احتیاط را می گیرند.نظام مغزی آنها ممکن است خطراتی را متوجه شود که در واقع وجود خارجی ندارند. این بچه ها ممکن است روی همه چیز سایه های ترسناک ببینند. آنها از چیز هایی می ترسند که دوستان و همکلاسی هایشان از آنها نگرانی به دل راه نمی دهند.از آنجایی که چیز هایی را که بچه های نگران می بینند، نمیبینیم ممکن است صبر و شکیبایی خود را از دست بدهیم، دست به داوری و انتقاد بزنیم و حتی در مواقعی حمایت و حراست بیش از اندازه بکنیم. که این ها لزوما موثر واقع نمی شوند. هر چه بیشتر بتوانیم بفهمیم که وقتی بچه هایمان مشوش و نگران هستند چه می بینند و چه احساسی دارند، بیشتر می توانیم با آنها همدلی کنیم. اگر هم همدلی نکنیم وجهه خود را از دست می دهیم. آنها از شما فاصله می گیرند زیرا احساس می کنند که شما حال و روز آنها را درک نمی کنید.
هراس برای بقای ما ضرورت دارد. از آنجایی که ما طبیعتا به رشد کردن و متحول شدن تمایل داریم، اگر نتوانیم در مواقعی عقب بایستیم و از خطر اجتناب کنیم، موفق نخواهیم بود. این مکانیسم حمایت و مراقبت بخشی از رشد و تحول است. اضطراب یک حالت احساسی شدید است و زمانی بروز می کمد که شما نتوانید نتیجه حادثه ای را پیش بینی کنید و یا تضمین کنید که این حادثه می تواند مطلوب باشد.اضطراب زمانی به اختلال تبدیل می شود که کودک خود به خود خطرات بالقوه را به مبالغه می گیرد و توانایی روبه رو شدن خود با آنها را کمتر از آنچه هست برآورد می کند. اضطراب می تواند بچه ها فلج کند و نه تنها در آنها خستگی مزمن به وجود آورد و منجر به شکایات ناشی از ناراحتی های جسمانی شود، بلکه روی عملکرد تحصیلی تاثیر بد بر جای گذارد، در حضور کودک در مدرسه اختلالتی به وجود آورد و روابط او را در خانه و با دوستانش خراب کند.
صور مختلف اضطراب:
اضطراب صور مختلف دارد.1- بعضی از بچه ها به طور مشخص استرس زده اند.2- بعضی از آنها اضطراب خود را پنهان می کنند و در سکوت نگرانند.3- گروه دیگر، بچه های مشوش خشمگین هستند که نسبت به محدودیت های خود با ناراحتی جواب می دهند.
چه زمانی تقاضای کمک کنیم؟
اگر فرزند شما از اضطراب رنج می برد و خود شما به فکرتان نمی رسد که چگونه به او کمک کنید باید برای درمان از جایی کمک بگیرید. حدود نیمی از بالغینی که از اضطراب رنج می برند می گویند که اضطرابشان از دوران کودکی آنها شروع شده است. آنها می گویند که ای کاش وقتی کمسال بودند، پدر و مادرشان آنها را به متخصصان امر درمان مراجعه داده بودند.اضطراب زمانی اضطراب ارزیابی می شود که دست کم یک ماه دوام آورد. شما هم از این قاعده به عنوان یک قانون سرانگشتی استفاده کنید برای اینکه بدانید چه زمانی باید کمک حرفه ای دریافت کنید.
|