بی شک همۀ ما زمانی که در اولین سال تحصیلی زندگی خود وارد مدرسه شده ایم با نام امتحان آشنایی پیدا کرده ایم. امروزه فرزندان ما حتی قبل از ورود به مدرسه می دانند که بایدبرای آزمون ورودی ثبت نام آماده شوند. ما نه تنها با نام امتحان و آزمون در مدرسه سروکار داریم بلکه هنگام استخدام در یک محل برای کار نیز موردارزیابی قرار می گیریم، حتی بعضا در آزمون های استخدامی و یا بعد از آن در ارزشیابی های سالانه بطور مکرر برای ارتقاء شغل شرکت می کنیم.
اما هدف از این همه آزمون و ارزشیابی چیست؟ این واقعیت که افراد از نظر استعداد، شخصیت و رفتار متفاوت هستند و اینکه این تفاوتها را چگونه می شودمشخص کرد، احتمالاً از زمانهای دور موردتوجه انسان بوده است.با مراجعه منابع پیش از میلاد مسیح از جمله چین، یونان قدیم، روم و ایران باستان می توان ملاحظه کرد که چگونه افراد از روی توانایی ها و خصوصیات شان طبقه بندی می شدند وحتی افراد دارای استعداد خاص برای انجام اموری خاص انتخاب می شدند. مثلاً افلاطون طرفدار این نظریه بود که کودکان تیزهوش باید از همان سنین کودکی انتخاب شوند و به آنان آموزش های ویژه داده شود. وی معتقد بود باهوش ترین و دانشمند ترین افراد می توانند و باید رهبران اجتماع باشند.
امروزه هرگاه برای تصمیم گیری در باره آیندۀ شغلی یا تحصیلی افراد اطلاعاتی لازم باشد، آزمونها مورد استفاده قرار می گیرند. آزمونهای روانی و تربیتی عمدتاً برای ارزشیابی تفاوتهای فردی در فرایند تصمیم گیری بکار می روند. بطور مثال در سال ۱۹۰۴ وزارت آموزش همگانی فرانسه کمیته ای را برای مطالعه در مورد تواناییهای یادگیری کودکان ناتوان ذهنی مأمور کرد. آلفرد بینه و یک روانپزشک بنام تئودور سیمون در این کمیته انواع تکالیف ذهنی را که کودکان در سنین مختلف می توانستند انجام دهند بررسی کردند و بدین ترتیب نخستین آزمون هوشی را ساختند. درحال حاضر آزمون هوشی وکسلر قادر است تا علاوه بر هوشبهر(IQ ) ، ناتوانی های یادگیری و برخی از آسیب های مغزی را ارزیابی کند.
از جمله خصوصیات آزمونها این است که قادرند تا تفاوتهای فردی افراد را در زمینه های هوش، استعداد، شخصیت و همچنین تشخیص نابهنجاریهای روانی وشخصیتی بصورت کمی درآورده و این ویژگی ها را بر مبنای علمی بیان کنند. این آزمونها انواع مختلفی دارند و در زمینه های مختلف برای سنجش افراد تدوین شده اند .
روانشناسی علمی بسیار جذابی است و دارای شاخه های فراوانی می باشد علاوه بر این که در زمانی که سروکار با انسان است وجود دارد. این طراحی شهری تا تعامل فرد با کامپیوتر را شامل می شود. در میان همه ی شاخه های روانشناسی شاخه ای وجود دارد که همه ی پژوهشگران و علوم این حوزه را به یکدیگر یکپارچه می سازد، این شاخه ی یکپارچه کننده روانسنجی نام دارد.
روانسنجی با طرح و تحلیل پژوهش و اندازه گیری ویژگی های انسانی سر و کار دارد. روانسنجی خاستگاه هوش آزمایی، شخصیت آزمایی و شغل سنجی است. در این رشته با توجه به ظهور تکنولوژی و نیازهای فوری جامعه ی انسانی به آن تغییرات شگرفی در روانسنجی بوجود آمده است. روانسنجان همچنین با مباحث مربوط به دانشمندان آماری و روش های کمی استفاده می کنند تا راههای سازماندهی و تحلیل داده ها را به منظور کمی سازی کیفیت ها فرا گیرند. امروزه هر کسی که در حوزه ی علوم رفتاری و اجتماعی دست به پژوهش بزند حتما با مفاهیم روانسنجی رو به رو خواهد بود. روش های روانسنجی ستون فقرات روانشناسی به عنوان یک علم عینی می باشند.
یکی از مهمترین زمینه هایی که دانشمندان روانسنجی با آن روبرو هستند، مسئله ی آزمون سازی است. آزمون در زندگی هر فردی که در یک اجتماع امروزی زیست می کند هویدا است و لاجرم فرد با آن روبرو خواهد بود. کما این که دولت ها امروزه برای شناخت، طبقه بندی، گزینش، بررسی ویژگی های قومی، تحقیق در مورد تحرکات اجتماعی، کشف جرم و مجرم و همچنین پیش بینی در زمینه ای مختلف و با اهداف مورد نظر خود به طور مشخص و معلوم و یا نامشخص و گنگ از آزمونسازی استفاده می کنند. بنابراین روانسنجان در صنایع، حوزه های آموزشی، سیاسی، نظامی بالینی، سازمانی و در جایگاه استاد در دانشگاه ها حضور دارند. روانسنجان می توانند به عنوان پژوهشگر در مسایل روانشناسی و به عنوان مشاور آماری و پژوهشی در طرح های مختلف حضور داشته باشند.
بنابراین روانسنجی سهم بسیار مهمی در روانشناسی علوم اجتماعی و رفتاری برای بهبود و پیشرفت جامعه دارد. روانسنجی تا کنون در جوامع پیشرفته سهم بسیار مهمی در زندگی واقعی و روزمره ی مردم داشته است. در ایران اگر چه نقش مهمی در پایان نامه ها و به تازگی در پژوهش ها بازی می کند ولی به دلیل کم توجهی به پژوهش در حوزه ی اجتماعی در ایران نتوانسته به بهبود زندگی مردم کمکی کند. یکی دیگر از موارد ناشناخته بودن این علم تازگی آن و نبود افراد متخصص در ایران است.
|